غزل 12

ساخت وبلاگ

امکانات وب

اضطراب

اين خيابان‏ها  اسير اضطرابم مي‏ كند

با چراغ قرمزش دارد جوابم مي‏ كند

بايد از پس كوچه ها راهي به ميدان وا كنم

بوق هاي مُمتد اينجا خرابم مي‏ كند

كلّ مترو قدر يك سوزن برايم جا نداشت

خط واحد هم سوار پاركابم مي‏ كند

از ترافيك و شلوغي خيابان بگذريم

آفتاب نامروّت هم كبابم مي‏ كند

كوه يخ باشم اگر از خطّه‏ ي قطب شمال

هُرم خورشيد جنوبي زود آبم مي‏ كند

شهر سبزم از « بفرماييد آقا»ها پُر است

صاحب بقّالي اينجا « هوي» خطابم مي ‏كند

روي پيشاني من چيزي نوشته؟ پس چرا

 هر دغل باز كلك هالو حسابم مي‏ كند؟

زود برگردم كه كفر شهر شيطان واره ‏ها

دارد آخر منكر « امّ الكتابم » مي‏ كند .سیامک روشن

کال گب...
ما را در سایت کال گب دنبال می کنید

برچسب : غزل 12 حافظ,غزل 123 حافظ,غزل 125 حافظ,غزل 121 حافظ,غزل 122 حافظ,غزل 128 حافظ,غزل 120 حافظ,غزل 129 حافظ,غزل 126,غزل 125, نویسنده : dsiamakroushan6 بازدید : 138 تاريخ : جمعه 23 مهر 1395 ساعت: 21:41