تنها ترینم ، همدم تنهایی ام باش
تا اندکی تنهای تنها جان بگیرد
بگذار با عطر حضورت آسمانم
بغضش تَرَک بردارد و باران بگیرد
بگذار تا این التهاب موج و دریا
آرامشم را با کمی توفان بگیرد
گرمای آغوش تو تنها می تواند
روح مرا از فصل یخبندان بگیرد
تنها منم ، تنها تویی ، اما خدا هست
تا پنج کفر از پنجه ی شیطان بگیرد
تقدیر این بوده است و از آن چاره ای نیست
تا پیکرم این درد بی درمان بگیرد
مانند بادی بی سر و سامانم ای دوست
ای کاش سر گردانیم پایان بگیرد.سیامک روشن
کال گب...برچسب : غزل 9 دیوان حافظ,غزل 94 حافظ,غزل 9 حافظ,غزل 90 حافظ,غزل 91 حافظ,غزل 92,غزل 95 حافظ,غزل 96 حافظ,غزل 98 حافظ,غزل 93 حافظ, نویسنده : dsiamakroushan6 بازدید : 146