کال گب

متن مرتبط با «غزل 125 حافظ» در سایت کال گب نوشته شده است

غزل 9

  •   تنها ترینم ، همدم تنهایی ام باش تا اندکی تنهای تنها جان بگیرد بگذار با عطر حضورت آسمانم بغضش تَرَک بردارد و باران بگیرد بگذار تا این التهاب موج و دریا آرامشم را با کمی توفان بگیرد گرمای آغوش تو تنها می تواند روح مرا از فصل یخبندان بگیرد تنها منم ، تنها تویی ، اما خدا هست تا پنج کفر از پنجه ی  شیطان بگیرد تقدیر این بوده است و از آن چاره ای نیست تا پیکرم این درد بی درمان بگیرد مانند بادی بی سر و سامانم ای دوست ای کاش سر گردانیم پایان بگیرد.سیامک روشن,غزل 9 دیوان حافظ,غزل 94 حافظ,غزل 9 حافظ,غزل 90 حافظ,غزل 91 حافظ,غزل 92,غزل 95 حافظ,غزل 96 حافظ,غزل 98 حافظ,غزل 93 حافظ ...ادامه مطلب

  • غزل 12

  • اضطراب اين خيابان‏ها  اسير اضطرابم مي‏ كند با چراغ قرمزش دارد جوابم مي‏ كند بايد از پس كوچه ها راهي به ميدان وا كنم بوق هاي مُمتد اينجا خرابم مي‏ كند كلّ مترو قدر يك سوزن برايم جا نداشت خط واحد هم سوار پاركابم مي‏ كند از ترافيك و شلوغي خيابان بگذريم آفتاب نامروّت هم كبابم مي‏ كند كوه يخ باشم اگر از خطّه‏ ي قطب شمال هُرم خورشيد جنوبي زود آبم مي‏ كند شهر سبزم از « بفرماييد آقا»ها پُر است صاحب بقّالي اينجا « هوي» خطابم مي ‏كند روي پيشاني من چيزي نوشته؟ پس چرا  هر دغل باز كلك هالو حسابم مي‏ كند؟ زود برگردم كه كفر شهر شيطان واره ‏ها دارد آخر منكر « امّ,غزل 12 حافظ,غزل 123 حافظ,غزل 125 حافظ,غزل 121 حافظ,غزل 122 حافظ,غزل 128 حافظ,غزل 120 حافظ,غزل 129 حافظ,غزل 126,غزل 125 ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها